علمدار

وقتی به عکسش نگاه میکنم

یا

وقتی فیلم صحبت های او را تماشا میکنم

یا

وقتی صدایش در گوشم طنین انداز میشود

یا

وقتی عکسش را در زمینه موبایل دوستم میبینم


حس میکنم با این بدن سالم و سن جوانی چقدر کوچکم 

در مقابل مردی که ریش هایش بر روی تخت سپید گردیده

و چقدر مردانگی در وجودش موج میزند

و آرزویش شهادت در رکاب امام زمانش است

و برای استجابت دعایش آمین به لب داریم .


نقل قول : هدیه به عروج 

             لینک دانلود فیلم مصاحبه 

خبرنگار خارجی:
اگر هواپیمای اسرائیلی وارد خاک ایران شود

و 10 بـمب خـود را بر روی شــهر شــما بریزد 

با چه می خواهید این هواپـیما را منهدم کنید  ???


سرلشگر جعفری:
مهم نـــیست هواپیما چند عدد بمب و کجا می ریزد 

مـــهـــم اینست که مـــوقع بـــرگشت این هــواپیما

اسرائیلی وجود نخواهد داشت که در آن فـرود بیاید.


نقل قول : اگر غلطی از آنها سر بزند جمهوری اسلامی ایران تل آویو . حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد .        حضرت امام خامنه ای

میخواهی مردی را ببینی

میخواهی مرد بودن را کسی یادت بدهد

میخواهی مردان دیروز امام خمینی را بشناسی

میخواهی سربازان امروز امام خامنه ای را به تماشا بنشینی

10 دقیقه پای حرف حاج عبدالعلی ذاکر نژاد بنشین

این همه فیلم و آهنگ دانلود کردی چه شد

یکبار هم حرف مردان خدا را بشنو

حرف مردانی آسمانی

یک مرد از بهشت


نقل قول : این هم لینک دانلود در عروج

این سال های آخر کم تر از همیشه حرف می زد، بیش تر از همیشه راه می رفت

و ساعت ها بدون این که خواب باشد چشم هایش را روی هم می گذاشت.

وضو می گرفت، رو به قبله می نشست و چشم هایش را می بست.

یک روز هم تمام شعرهایش و جزوه ای که در شرح غزل های حافظ نوشته بود آورد وسط حیاط و سوزاند.

چندماه بعد وقتی بهار شد، محمدحسین به مشهد رفت و بیست ودو روز آنجا ماند.

آنجا حالش بهتر بود. دیگر نمی گفت: «حالت خواب در چشم هام پیداست.»

این روزهای آخر گاهی به هوش بود، گاهی نبود.

یک روز یکی از دوستان قدیم که آمده بود دیدنش،

پرسید: «آقا، از اشعار حافظ چیزی در نظر دارید؟»

او نگاهش کرد. چشم هایش که توی این صورت رنگ پریده، آبی تر شده بودند، برق زدند.

خواند: «صلاح کار کجا و من خراب کجا؟» 

بعد سرش را توی بالش فشار داد و چشم هایش را بست.


نقل قول : طرح دل برای دلم هست و لا غیر

             طرح دل این هفته علامه طباطبایی ره

خدا را شاکریم که در شهر حماسه روزگار میگذرانیم

شهری که هنوز بوی خون و غیرت در آن به مشام میرسد

هرچند که با غفلت ما کمرنگ شده اما هنوز هست

در شهری که بهشتش گلزاری بود که در آنجا ستاره ها آرام گرفته بودند

روزی پارچه ای بر سر در بهشتش نصب نمودند 

بهشت و همه ستاره هایش راس ساعت 11 شب ممنوع الملاقات شدند

نمیدانم در این بازار تحریم آخر نوبت به شهدا رسید 

حال نمیدانم شهدا تحریم شدند از پخش فیض یا ما تحریم شدیم از کسب فیض


نقل قول : امسال 1392 سال شروع کار دولت اعتدال

              شاید این کار هم در راستای اعتدال است

              اما دیگر در این شهر شلوغ و پر تلاطم

              ساعت 11 به بعد جایی برای آرامش نیست.

جای تو این روز ها خالی ست

در سوریه

در غــزه

در میانمار

در بحرین

در اروپا و امریکا

در هرجایی که ناله مظلومی از جور ظالمی بلند است

جای تو خالی ست تا این صدا را برسانی به گوش خلق الله

مریدان تو هم بخاری ازشان بلند نمی شود

فقط یاد گرفته اند خود را شاگرد تو بنامند یکی از آنها خود من 

مرد هم بینشان هست

حیدری ها و باغبانی ها

آری

سفر عشق جگر میخواهد


نقل قول : آن روزها دروازه شهادت بود و امروز معبری تنگ ، هنوز برای شهادت فرصت هست .     

                                                                                                امام خامنه ای مدظله العالی